در فرآيند تدوين استراتژي توسعه صنعتي كشور پس از تعيين چشم انداز توسعه صنعتي، پرسش اساسي اين است كه تصوير مطلوب چگونه بايد تحقق يابد؟ مسير حركت از وضع موجود به وضع مطلوب چگونه بايد باشد؟ كدام مجموعه از تصميمات سياستگذاري و نهادسازي در اقتصاد داخلي، چه در سطح ملي و چه در سطح بخش صنعت، در هماهنگي با تحولات آينده اقتصاد جهاني، هدفهاي توسعه صنعتي را امكانپذير ميسازد؟ الزامات محيطي و شرايط عمومي كشور در ابعاد اقتصادي، سياسي و اجتماعي، به عنوان زمينه ساز موفقيت توسعه صنعتي چيست و چگونه بايد ايجاد گردد؟ در واقع تبيين استراتژي توسعه صنعتي، پاسخگويي به اين گونه پرسشهاست. نكته مهم آن است كه اين مجموعه اقدامات به خودي خود شكل نميگيرد، بلكه نيازمند نقش مؤثر دولت است. اصولاً تبيين استراتژي صنعتي، تبيين جايگاه و حوزه وظايف دولت در فرآيند توسعه صنعتي است كه به صورت يكي از مباحث جدالانگيز ادبيات جديد توسعه درآمده است. بايد توجه داشت كه تعيين وظايف دولت نيز با تعيين جهت و درجه دخالت دولت در بازارهاي مختلف امكانپذير است. اين امر نيز به شدت از شرايط و تحولات اقتصاد جهاني تأثير ميپذيرد. بنابراين اگر مجموعه اقدامات لازم در چارچوب استراتژي توسعه صنعتي، به دو سطح عمومي و خاص طبقه بندي شود، بايد نقش دولت در فراهم ساختن اين الزامات، در سطح اقتصاد ملي و همچنين در سطح بخش صنعت به درستي تعريف شود.
تعداد بازدید: 8990